پیراهن تو بر تنِ این شعر گشاد است در وصف تن ات شاعر ناکام زیاد است در حسرت فتح ات، قلمِ شاعر و نقاش زیباییِ تو، کار به دست همه داده ست! شاید قلم فرشچیان معجزه ای کرد «بازار هنر» چند صباحی ست کساد است! جز خنده، سزاوار برای دهنت …
ادامه نوشته »لب های تو
لب های تو لب نیست ! عذابیست الهی باید که عذابی بچشم گاه به گاهی در لحظه دیدار تو ، گفتم که بعید است چشمان تو من را نکشاند به تباهی لب های تو نایاب تر از آب حیات است تو سوزن پنهان شده در خرمن کاهی این کار خدا …
ادامه نوشته »تو را آن گونه می خواهم
تو را آن گونه میخواهم که باغی باغبانش را شبیه مادر پیری که میبوسد جوانش را تو را در یک شب بارانی غمگین سرودم که نمیدانم زمانش را، نمییابم مکانش را من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را …
ادامه نوشته »مثل شعری قابل تحسین
مثل شعری قابل تحسین که بی تشویق نیست هیچ خطی مثل ابروی تو نستعلیق نیست! چشم هایت مثل اقیانوس آرامی است که با پریشان بودن من قابل تطبیق نیست عشق یعنی “جبر “یعنی “احتمال”ِ رفتنت راه حل زندگی وقتی به جز تفریق نیست آمدی اما برای رفتنت آماده ام سرنوشت …
ادامه نوشته »طنز شبکه های ستاره ای
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت کاربران گرامی وب سایت علم آوران در یکی از امتحانات، با پدیده بسیار جالبی مواجه شدیم! همانگونه می دانید در شبکه های ستاره ای یک هاب یا سوییچ مرکزی قرار دارد و هر سیستم با یک کابل جداگانه به آن متصل می …
ادامه نوشته »من عاشق و دیوانهام از من چرا رنجیدهای
من عاشق و دیوانهام از من چرا رنجیدهای دردی کش میخانهام از من چه رنجی دیدهای جان برلبم از دست غم دیده شده غرقاب نم سرگشته ام در دام تو از من گله بشنیدهای علی ریاضی فر
ادامه نوشته »تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی
تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی دلم می پاشد از هم ، بس که زیبا می شوی گاهی حضور گاه گاهت بازی خورشید بــا ابر است که پنهان می شوی گاهی و پیدا می شوی گاهی به ما تا می رسی کج می کنی یکباره راهت را ز ناچاریست …
ادامه نوشته »خوردیم چو گنجشک به دیوار بلورین
خوردیم چو گنجشک به دیوار بلورین پنداشته بودیم که این پنجره باز است سید حسن حسینی
ادامه نوشته »دلم در دست او گیر است، خودم از دست او دلگیر
دلم در دست او گیر است، خودم از دست او دلگیر عجب دنیای بیرحمی، دلم گیر است و دلگیرم حسین منزوی
ادامه نوشته »قسمت میدهم اینبار عجـــولانه نرو
قسمت میدهم اینبار عجـــولانه نرو باز کن موی خودت را به همین خونسردی بده یک خوشه به دست من از این گندمزار بگذار از تو در این شــعر بماند ردی سید صادق رمضانیان
ادامه نوشته »شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد؛ تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد…! سعدی
ادامه نوشته »باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند « آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق خیل ملائکند رضا یا رضا کنند. سید حسن رستگار
ادامه نوشته »به هَر کُجا کِه می روَم
به هَر کُجا کِه می روَم همیشه می رسَم به تو بِبین چگونه می کِشی مَــــرا به مَسلخ خُودَم مهدی محققی
ادامه نوشته »مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید
مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید خیره بودم به تو و جرأت لبخند نبود هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم کم نشد فاصله؛ تقصیر تو هرچند نبود کاظم بهمنی
ادامه نوشته »عشقت آموخت به من، رمز پریشانی را
عشقت آموخت به من، رمز پریشانی را چون نسیم از غم تو بی سر و سامانی را بوی پیراهنی اِی باد بیاور، ورنه غم یوسف بکُشد عاشق کنعانی را… حسین منزوی
ادامه نوشته »من آن درسم کهروز امتحانش را نمیدانی
من آن درسم کهروز امتحانش را نمیدانی همان آهنگ زیبا که زبانش را نمیدانی بهخاطر داشتی من را شبیه شعری از حافظ که ترکیبِ درستِ واژگانش را نمیدانی سید سعید صاحب علم
ادامه نوشته »هر زمان فالی گرفتم ‘غم مخور آمد ‘ ولی
هر زمان فالی گرفتم ‘غم مخور آمد ‘ ولی… این امید واهی حافظ مرا بیچاره کرد… محمد شیخی
ادامه نوشته »